بسم رب الشهدا
می دونید یعنی چی ؟ یعنی به نام پروردگار اون بی معرفت هایی که رفتن و ما ها رو گذاشتن تا اینجا هر غلطی دلمون می خواد بکنیم .یعنی به نام پروردگار اون ها که دستشون رو گرفتن و لی دست ما رو نمی گیرن . کسی گیر نده که ضد شهدایی اگه قرار کسی جواب بده خودشونن.
این مطلب رو می نویسم تا بره تو مطلب های نمونه بره همه جا همه بخونن همه بدونن درد من و امثال من و چیه بدونن که ...
این نامه برای برادر نداشته ی من محمد نوشته شده چرا محمد برای اینکه در این اسم مهر موج می زنه اینقدر دوست داشتنیه که اگه کسی براش جون بده تعجب نداره .
این یه نامه است برای محمد من. محمد عزیز تر از جان و مال و آبروی من .
و نامه :
سلام محمدم . سلام به تو محمد عزیزم که نماینده یه نسلی ، نماینده یه نسل آینده دار ، سلام به تو که الآن سمبل هم برادر های نداشته من هستی البته برادر های خونی نداشته که برادر های داشته غیر خونی بسیار بودند ولی حیف که قدر ندانستیم برادری های غیر خونی را.
حرف برادر خونی شد . آره فیلم می ساختن و اسمش رو می ذاشتن نسل سوخته ولی اشتباه گرفته بودن که نسل ما نسل سوخته بود که هیچ برادر خونی حتی ندید و از عطش عشق برادران خونی سوخت و خاطره های برادران خونی رو خوند که با هم سرشون پرید و خونی شدن.
محمدم ما زمانی بودیم که کسانی که می تونستند برادران خونی بشن همه رفتن و موندن اون همه ای که شهید نشدن ، خوشحال باش که الان راه شهادت خیلی تنگ شده و خیلی از برادران خونی رو بدون اینکه بفهمید کنار خودتون دارید .
می خواستم برای نشون دادن حالم از شکلک ها استفاده کنم ولی احساس کردم که زیر بار غم خورد می شن و دیگه تو صفحه بالا نمی یان.
محمدم می خواستم بدونی که چقدر دوستت دارم . نه به خاطر اینکه برادرم هستی ، اون به جای خودش ، برای این دوستت دارم که بر خلاف خیلی ها که تو رو نه چیزی می دونند و نه آینده ای برات قائل هستند من تو رو یه آدم می دونم ، آدمی که اگه تو گوشت زدم گوش خودم بیشتر درد گرفت ، اگه درد داشتی من رو سوزوندی . محمد اونقدر آدمی که جون دادن برات وظیفه است نه منت داره نه تشکر.
محمد دوست داشتم همدیگر رو بغل می کردیم و وقتی که سرهای هرکدوم ما هوای پشت سر اون یکی رو داشت و سینه هامون داشت رازهای نگفته دل های تنگ ما رو می شنید اونقدر بلند فریاد بزنیم (( الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایت امیر المومنین )) که تمام فضا رو بگیره و بعد هم از ته دل اونقدر قشنگ بگیم ((اللهم عجل لولیک الفرج )) که خون هامون با هم قاطی بشه یه وقت هم دیدی که آقا اومد و ما هم برادر خونی شدیم. دوتایی باهم خونی شدیم.
محمد نسل ما سوخت ترو خدا پشت سره ما راه بیاین نه اینکه ما راهنما باشیم برای اینکه پرپر زدن شما رو نبینیم .هر وقت که می بینم تیر های غیب بهتون خورد و دارید جلوم بال بال می زنید می میرم. ما سوختیم تیر خورده و نخوردمون خیلی فرق نداره. ما سوختیم. فقط مونده برامون یه تیکه دل که اون هم داره از داغ تو می سوزه.
محمد برای من عزیزی چون نماینده یه نسل آدمی که آینده من هستن.مرحم دردم هستن.بیشتر از این کشش ندارم محمد خداحافظ.
از طرف محسن (21 ساله) به برادرم عزیم محمد (16 ساله)