سلام ما به دستان علم گير
به آن فرق دو تاي مرتضايي
سلام ما به اين لب هاي عطشان
جگرسوزان دشت كربلايي
سلام ما بر اين گل هاي پرپر
بر اين بستان سرخ مصطفايي
سلام ما به رگ هاي بريده
به حلقوم گل خيرالنسايي
سلام اي پاسداران ولايت
سلام اي سر به داران ولايي
سلام آخر زينب وداعي است
شبيه عصر آن روز جدايي
چو زينب مي رود سوي مدينه
به هجران زير لب دارد نوايي