از شرار دل می سوزم ز تمامی وجود / بسم رب الشهدا یکی بود یکی نبود
سلام
ننه حسن ،حسن هستن؟ نه ننه حسن نیستن.حسن نیستن کجا هستن ؟ حسن هستن خونه نیستن.حسن دیگه حال نداشت خونه بمونه . دیگه تو خونه جا نمی شد براش کوچیک شده بود.
ننه حسن نیستن کجا هستن؟
من هم نمی دونم شاید رفت یه جای دیگه که جا بشه . نمی دونم شاید هم یه امل نمی تونست ما آدم های مدرن رو تحمل کنه ، تازه این اواخر طبیعی هم نبود احساس می کردیم مجنون شده!شاید هم رفته جایی که مجنون ها رو قبول می کنن، ما هم دوست داشتیم از جاش خبر داشته باشیم.
ننه می گن : اونی که راهی جنونه /زیاد تو دنیا نمی مونه.نکنه یه وقت؟
نمی دونم ننه فقط می دونم که دیگه جاش اینجا نبود.پیش بقیه رفقاش هم جا نمی شد آخه انگار همه اون ها هم مدرن وبدبخت بودن بودن.ولی فکر نمی کنم خبری نده از جاش تخصصش رفیق بازی بود اگه جاش بزرگتر شده بود بقیه رو هم خبر می کنه اگه خواستید شما رو هم می بره امله دیگه هر چند که همه برو بچه های مدرن و بدبخت رو می شناسه ولی رفیق بازه دیگه اگه امل بشید شما رو هم هماهنگ می کنه می بره یه پیش خودش تا شما ها هم بتونید راحت نفس بکشید
ننه اگه از جاش خبری گرفتید به ما هم بگید. باشه ننه شما هم اگه خبری ازش گرفتید به ما بگید. چشم ننه حتما
________________________________________________________________
ولی ما از جای حسن با خبر می شیم؟شاید مادر و پدری که حسن رو اینجوری امل تربیت کردن از جای حسن با خبر بشن ولی به نظرتون ما عاقل ها هم می تونیم تو بیست و سه سالگی سکته مغزی کنیم.ننه حسن خودت به حسن بگو ما رو هم دعا کنه.خدا حافظ حسن
رفیقان می روند نوبت به نوبت/خوش آن روزی که نوبت بر من آید
بسم رب المهدی
سلام حسن.../حسن خداحافظ...
شاید همینقدر بود یا نهایتا یکم بیشتر ...
ولی خیلی سخت گذشت...
از دیشب که خبرش رسید تا امروز که دارم این پست رو می نویسم.
واقعا نمی دونم چی بنویسم.
فقط همین طوری دارم می نویسم، هر چی که می یاد.
الان فهمیدم اصلا طاقت ندارم رفتن بقیه رو ببینم...
ان شاء الله دیگه رفتن هیچ کدوم از دوستام رو نبینم...
حسن دعا کن دیگه نبینم که بچه ها برن.
رفیقان می روند نوبت یه نوبت/خوش آن روزی که نوبت بر من آید.
بسم رب الشهداء و الصدیقین...
نامردی
اولین مطلبم که با نامردی شروع شد!!!
بعدی ها خدا میدونه که با چی باشه!!!
آخرین مطلبم رو خدا می دونه که چه جوری تموم میشه…