سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کسی که دانشمند را حقیر شمرد، مرا حقیر شمرده است و هرکس مرا حقیر بشمرد، کافر است [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

پیک سحری(وظیفه پیک تنها رسالت است و بس...)

 
 
(سه شنبه 85 مهر 11 ساعت 12:18 صبح )
بسم رب المهدی
گاهی انگشتر فیروزه را انگشت چهارم سمت راست می کردم و انگشتر عقیق را انگشت پنجم سمت راست می گفتند ثواب داره اثر هم داشت
گاهی انگشتر فیروزه را انگشت چهارم سمت چپ می کردم و انگشتر عقیق را انگشت پنجم سمت راست می گفتند ثواب داره اثر هم داشت
گاهی انگشتر فیروزه را انگشت دوم سمت راست می کردم و انگشتر عقیق را انگشت چهارم سمت راست می گفتند ثواب داره اثر هم داشت
گاهی انگشتر فیروزه را انگشت چهارم سمت راست می کردم و انگشتر عقیق را انگشت پنجم سمت چپ می گفتند ثواب داره اثر هم داشت
و... (بر گرفته از کتاب من او رضا امیر خانی)
اما این اثر آن قدر زیاد شد که انگشتر ها آن قدر مهم شدند که دیگر بیرون نمی آمدند تا وقتی انگشتری زیبا تر جایگزین آن شود.
دیگر ثواب انگشتر اهمیت نداشت اثری داشت که آن برای من مهم بود حتی اشیاء نیز تابعی از هوای نفس من شده بودند.
اللهم الجعل عواقب امورنا خیرا

عبد الزهرا(مهدیار)


» ما موظف به تکلیفیم نه نتیجه
»» نظرات دیگران ( نظر)

 
(سه شنبه 85 مهر 11 ساعت 12:18 صبح )

بسم رب المهدی(عج)

چراغ قرمز شد.

دخترک با اسفند دود کنی در دستش با بی تفاوتی در حال گذر از کنار پیکان ??-?? بود که ناگهان راننده پولی را که از مسافر گرفت به سوی دخترک حرکت داد ، دخترک پول را گرفت و به سمت خودرویی با پلاک گذر موقت حرکت کرد .

راننده ماشین که مردی بود درشت جثه با ته ریشی آنکارد شده  و پیراهنی که تا بالا ترین دکمه آن بسته شده بود و به خوبی تقلای آخرین دکمه پیراهن را برای باز شدن نشان می داد بر خلاف تصور با حرکت دخترک به سمت ماشین به سرعتی شیشه های برقی ماشین را به سمت بالا حرکت داد که حتی مجبور به شنیدن التماس های دخترک هم نباشد.

چراغ سبز شد با کنجکاوی پشت سر ماشین مرد به راه افتادم و به سختی با پیکانی قدیمی اجازه گم شدن را به اوندادم.

در طول راه چند بار دیگر چراغ قرمز شد ، کودکان خیابانی اسفند و گل نرگس .

حرکات دکمه نوید پیروزی می داد .

ماشین وارد ساختمانی بزرگ و نوساز در لواسانات شد ، یاد امام افتادم رهبر انقلاب و انقلاب پا برهنه ها ، بالاخره مبارزه با پیروزی دکمه پایان پیدا کرد .

بر سردر ساختمان تابلوی بزرگی خود نمایی می کرد ، روی تابلو نوشته بود : کمیته امداد امام خمینی (ره).

عبدالزهرا(س)

صفر ????


» ما موظف به تکلیفیم نه نتیجه
»» نظرات دیگران ( نظر)

 
(سه شنبه 85 مهر 11 ساعت 12:18 صبح )

بسم رب المهدی(عج)

 

از کودکی در وجودم ریشه داشت ، جزئی از زندگی من را تشکیل می داد ، همیشه در رویای دیدارش بودم ، اتاقم پر بود از متونی برای یاد آوری او ، دعای عهد می خواندم و آرزوی مرگ می کردم که نکند بیاید ، زنده باشم و او را نشناسم .

 


» ما موظف به تکلیفیم نه نتیجه
»» نظرات دیگران ( نظر)

<   <<   11   12   13   14   15      >




بازدیدهای امروز: 6  بازدید

بازدیدهای دیروز:1  بازدید

مجموع بازدیدها: 122042  بازدید


» لینک دوستان من «
رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی(ره)
استاد حسین انصاریان
سرور ما جانباز شیمیایی برادر بزرگوار حسین آقای خطیبی
دفاع مقدس
دفاع مقدس
عدالتخانه پایگاه جمعی عدالتخواهی اسلامی
برادر عبدالله (داداش نوید !!!)
علیرضا بهارلو(وبلاگی زیبا برای یار غایب از نظر...)
برادر ابوالفضل (عنابستانی )
علی قلیلو(لبیک)
علی میکانیکی
مرکز توسعه وبلاگ دینی
سایت شهید دکتر مصطفی چمران
امتداد
خبرگزاری بازتاب
اندیشکده اعتلای فرهنگی (مرکز بررسی دکترینال امن®
قدسنا
شبکه خبر دانشجو
روزنامه کیهان
پرسمان
خاطرات جبهه
خاطرات جبهه
شهید مجید پازوکی
پاره های پولاد
دانشجوی بی نشان
4 دیپلمات در بند
مسیح کردستان شهید بروجردی
شهید مهدی زین الدین
عملیات روانی
موعود
چفیه
یوسف زهرا
خاک جبهه
شیدای حسین
مبادا روی لاله پا گذاریم...
یه به سوی ظهور دیگه کار مصطفی ابراهیمی
عاشق مهدی
وصال قائم
تبیان
انگاره های یک دیوانه (خیلی باحاله)
آسمانیان
سپاهیان حضرت مهدی(عج)...
عدل الهی
شیعه مذهب برتر
و این هم وبلاگ کانون دانش آموختگان طرح ولایت استان تهران
عصر جمعه (سید محمد رضا شریفی)
مزار شهدا
منعم(کاری از محمد رضا حسن پور)
پرسمان
خاطرات جبهه
شهید مجید پازوکی
» لوگوی دوستان من «
» آرشیو یادداشت ها «
» اشتراک در خبرنامه «