سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ایمان آن است که راستى را بر گزینى که به زیان تو بود بر دروغى که تو را سود دهد ، و گفتارت بر کردارت نیفزاید و چون از دیگرى سخن گویى ترس از خدا در دلت آید . [نهج البلاغه]

پیک سحری(وظیفه پیک تنها رسالت است و بس...)

 
 
دو نفر شدیم...(چهارشنبه 85 آبان 17 ساعت 4:0 صبح )

به نام خدا

سلام علیکم

از این به بعد این وبلاگ رو با همکاری برادر عزیز و بزرگوار خودم داش علی میکانیکی به روز خواهیم کرد تا انشاء الله محتوای بهتری رو برای خوانندگان عزیز تهیه کنیم .

التماس دعا.


» ما موظف به تکلیفیم نه نتیجه
»» نظرات دیگران ( نظر)

 
دوباره یاد جبهه...(یکشنبه 85 آبان 14 ساعت 4:0 صبح )

به نام خداوند یاران دین /زشک رسته مردان اهل یقین

به نام یلان محمد(ص‌) نژاد /که شد شورشان غبطه گردباد

علی صولتانی که در خون شدند /به یک نعره از خویش بیرون شدند

بنام غیوران زهرا(س‌)نسب /زخود رستگان به حق منتسب

حسن (ع‌) مذهبان صبور آمده /می زهرنوشان آن میکده

خراباتیان حسین (ع‌) آشنا /گرفته به کف رایت کربلا

اگر دم فرو بندم از ذکرشان /رها نیستم یکدم از فکرشان

من و یاد یاران که سرباختند /ولی بر ستم گردن افراختند

سحرگاه اعزام یادش بخیر /و "گردان‌" گمنام یادش بخیر

لباسی که خاکی تر از خاک بود /ولی چون دل عاشقان پاک بود

الهی به مستان بربطشکن /به مردان طوفانی خط شکن

الهی به "گردان زید و کمیل‌" /دلیران چون رعد و طوفان و سیل

به آنان که بی پا و سر آمدند /شهید از دیار خطر آمدند

به مفقود و جانباز و ایثارگر /که شد تیغشان بر عدو کارگر

به مردان در کنج محبس قسم /به "والفجر و بیت المقدس‌" قسم

به دلتنگی "کربلای چهار" /به یاران گمگشته و بی‌مزار

به "فتح‌المبین‌" و به "فتح‌الفتوح‌" /به طوفان‌، به کشتی‌، به دریا، به نوح

به "مرصاد" و مردان مرگ آفرین /منافق ستیزان تیغ آتشین

به آنان که پروازشان تا خداست /مرا بر خدا و ولی التجاست

هلا تا نپرسی زسربازی‌ام /که من کشته عشق "خرازی‌"ام

خوشا "باکری‌" با دل عاشقش /که رگبار بستند بر قایقش

خوشا همت "حاج همت‌"، خوشا /خوشا شور و شوق شهادت‌، خوشا

خوشا فهم "فهمیده‌" نوجوان /که بی قدر بودش تمام جهان

خوشا شور "قربانعلی عرب‌" /که رقص مرگ و جنون و طرب

گه "فهمیده‌" را دید در قتلگاه /زنارنجک آندم که ضامن کشید 

به زیر زره‌پوش خود را فکند /گوارائی شهد خون را چشید

و "خرازی‌" انگار عباس بود /گه شد قطع دستش به میدان رزم

شبی نیز سوی خدا پر کشید /شد این‌گونه جاوید آن کوه عزم

به کارون و اروند تا پل زدیم /گذشتیم از خویش تا رزمگاه

در آنسوی‌، دشمن کمین کرده بود /پراکنده چون ابرهای سیاه

چو طوفان وزیدیم و بر هم زدیم /زخار و خسان خواب آرام را

خلیج از تب و تاب ما موج زد /نوشتیم با خون سر انجام را

خطر بود و شط بود و غواص‌ها /سلاحی بجز عشق و ایمان نبود

ز نیزارها بی صدا رد شدیم /صدایی بجز صوت قرآن نبود

خدا یار مردان درد آشناست /که جانهایشان با نبرد آشناست

گذشتند از هشت خان بلا /شد از خونشان دشتها کربلا

پس از جنگ ما باز ایستاده‌ایم /که کوهیم و آتشفشان زاده‌ایم

اگر پا و گر سر زکف داده‌ایم /چو لب واکند حیدر، آماده‌ایم

که گیریم جان بداندیش را /بسوزیم ملک ستم کیش را

بخوان تیغ عریان هماورد را /که گردن زغم خیل بی‌درد را

بر افشانی از خویش اگر گرد را /به دوزخ فرستیم نامرد را

که رسم جوانمردی احیا شود /قلندروشی پیشه ما شود

غریبانه مردم تفنگم کجاست‌؟ /خشابم‌، قطار فشنگم کجاست ؟

دلم‌، سنگرم‌، خاکریزم چه شد؟ /بگویید نعش عزیزم چه شد؟

به هر ناکجا چون تجسس کنم‌؟ /چقدر این زمین را تفحص کنم‌؟

برادر بگو لشگر "(نصر)" کو؟ /شهیدان تیپ "ولیعصر" کو؟

که افکند در کار مردان گره‌؟ /که گم گشت "گردان ضد زره ؟"

پس از جنگ صبر از خدا خواستم /زمین خوردم اما بپا خواستم

بیا یک تپش غوطه در خون بزن /قدم بر سر هفت گردون بزن

جنون کن که از اینهمه احتیاط /بلرزد قدم‌هایمان در صراط

و ایمان بیاور به خون و جنون /که اینست "قد افلح المومنون‌"

برادر بمان در پناه خدا /که من میروم التماس دعا ...

زنده یاد محمد رضاآقاسی(ره)


» ما موظف به تکلیفیم نه نتیجه
»» نظرات دیگران ( نظر)

 
داستان پروانه ها ...(پنج شنبه 85 آبان 11 ساعت 4:0 صبح )

بسم رب المهدی (عج)

فضا خیلی بسته بود* ؛ در اون جای کوچیک نمی گنجیدن ؛ اون قدر فشار آوردن تا بالاخره متولد شدن** .

دیگه وقت رشدشون بود ؛ هرچند که باید با خطرات زیادی*** که سر راهشون بود مبارزه می کردن و در آخر هم برای رشد خودشون رو حبس می کردن و چشمشون رو به روی خیلی چیز ها می بستن.

خیلی ها همون اول به کرم موندن راضی شدن و تصمیم گرفتن که کرم بمیرن اما خیلی از اون ها هم همه خطرات رو قبول کردن و هم قبول کردن که حبسش رو هم تحمل کنن.

بیشتر اون هایی که همه چی رو با جون و دل پذیرفته بودن خیلی سریع رشد کردن و پیله هاشون رو شکافتن و تبدیل شدن به پروانه**** و پریدن و رفتن .

اما تقدیر اینجوری بود که پیله های یه عده از اون ها طی یه سری تغییر و تحول محکم بشه و به این زودی ها نشکافه پس توی سلول های انفرادی خودشون که هیچ کس به جز خودشون از توی اون خبر نداشت موندن تا حکم آزادیشون صادر بشه ؛ حالا کم کم و یکی یکی داره حکم آزادیشون می یاد . بیشترشون آزاد شدن و دیگه تعداد زیادی از اون ها در حبس نیستن.

هر چند وقت یک بار داره خبر شهادت آخرین جانباز های شیمیایی هم می رسه و یکی دیگه از اون ها تبدیل به پروانه می شه و می ره. هر چه قدر که تعدادشون کمتر می شه بیشتر از برکت زندگی های ما هم می ره .

درسته که اون زمان نبودم ولی خوب می دونم که در مقابل اون ها بیشتر از کرم نیستم.

التماس دعا

خدایا تا ظهور دولت یار/گل پیغمبر ما را نگهدار

عاشق

__________________________________________________________________________________________

 

پا نوشت :

 

* دوران حکومت طاغوت

** انقلاب اسلامی ایران به رهبری خمینی کبیر(ره)

*** هشت سال دفاع مقدس

**** شهدای هشت سال دفاع مقدس


» ما موظف به تکلیفیم نه نتیجه
»» نظرات دیگران ( نظر)

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >




بازدیدهای امروز: 9  بازدید

بازدیدهای دیروز:11  بازدید

مجموع بازدیدها: 120831  بازدید


» لینک دوستان من «
رهبر کبیر انقلاب حضرت امام خمینی(ره)
استاد حسین انصاریان
سرور ما جانباز شیمیایی برادر بزرگوار حسین آقای خطیبی
دفاع مقدس
دفاع مقدس
عدالتخانه پایگاه جمعی عدالتخواهی اسلامی
برادر عبدالله (داداش نوید !!!)
علیرضا بهارلو(وبلاگی زیبا برای یار غایب از نظر...)
برادر ابوالفضل (عنابستانی )
علی قلیلو(لبیک)
علی میکانیکی
مرکز توسعه وبلاگ دینی
سایت شهید دکتر مصطفی چمران
امتداد
خبرگزاری بازتاب
اندیشکده اعتلای فرهنگی (مرکز بررسی دکترینال امن®
قدسنا
شبکه خبر دانشجو
روزنامه کیهان
پرسمان
خاطرات جبهه
خاطرات جبهه
شهید مجید پازوکی
پاره های پولاد
دانشجوی بی نشان
4 دیپلمات در بند
مسیح کردستان شهید بروجردی
شهید مهدی زین الدین
عملیات روانی
موعود
چفیه
یوسف زهرا
خاک جبهه
شیدای حسین
مبادا روی لاله پا گذاریم...
یه به سوی ظهور دیگه کار مصطفی ابراهیمی
عاشق مهدی
وصال قائم
تبیان
انگاره های یک دیوانه (خیلی باحاله)
آسمانیان
سپاهیان حضرت مهدی(عج)...
عدل الهی
شیعه مذهب برتر
و این هم وبلاگ کانون دانش آموختگان طرح ولایت استان تهران
عصر جمعه (سید محمد رضا شریفی)
مزار شهدا
منعم(کاری از محمد رضا حسن پور)
پرسمان
خاطرات جبهه
شهید مجید پازوکی
» لوگوی دوستان من «
» آرشیو یادداشت ها «
» اشتراک در خبرنامه «